با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Boy Scout

ˌbɔɪˈskaʊt boɪskaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پیشاهنگ
- The boy scout helped an elderly woman cross the street.
- پیشاهنگ به یک زن مسن کمک کرد تا از خیابان رد شود.
- My little brother joined the boy scouts last year.
- برادر کوچکم پارسال به پیشاهنگ‌ها پیوست.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت boy scout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boy scout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boy-scout

لغات نزدیک boy scout

پیشنهاد بهبود معانی