با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Breakage

ˈbreɪkɪdʒ ˈbreɪkɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    breakages

معنی

noun
شکستنی، شکست
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breakage

  1. noun damage
    Synonyms: wreckage, ruined goods, deterioration, ruination

لغات هم‌خانواده breakage

ارجاع به لغت breakage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breakage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breakage

لغات نزدیک breakage

پیشنهاد بهبود معانی