امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Breakage

ˈbreɪkɪdʒ ˈbreɪkɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    breakages

معنی

noun
شکستنی، شکست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breakage

  1. noun damage
    Synonyms:
    wreckage ruined goods deterioration ruination

لغات هم‌خانواده breakage

  • verb - transitive
    break

ارجاع به لغت breakage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breakage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breakage

لغات نزدیک breakage

پیشنهاد بهبود معانی