با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bridal

ˈbraɪdl ˈbraɪdl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
عروسی، جشن عروسی، متعلق بعروس
- bridal chamber
- اتاق حجله، حجله‌ی عروس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bridal

  1. adjective concerning marriage
    Synonyms: conjugal, connubial, epithalamic, espousal, hymeneal, marital, matrimonial, nubile, nuptial, pre-wedding, prothalamic, spousal
    Antonyms: divorce

ارجاع به لغت bridal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bridal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bridal

لغات نزدیک bridal

پیشنهاد بهبود معانی