امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bridal

ˈbraɪdl ˈbraɪdl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
عروسی، جشن عروسی، متعلق بعروس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- bridal chamber
- اتاق حجله، حجله‌ی عروس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bridal

  1. adjective concerning marriage
    Synonyms:
    conjugal connubial epithalamic espousal hymeneal marital matrimonial nubile nuptial pre-wedding prothalamic spousal
    Antonyms:
    divorce

ارجاع به لغت bridal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bridal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bridal

لغات نزدیک bridal

پیشنهاد بهبود معانی