با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bridging

ˈbrɪdʒɪŋ ˈbrɪdʒɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
معماری مهاربند (در ساختمان‌های چوبی)
- The bridging in the attic provided additional support for the roof joists.
- مهاربند موجود در اتاق زیر شیروانی تکیه‌گاهی اضافی برای تیرچه‌های سقف فراهم می‌کرد.
- The old house had sturdy bridging.
- خانه‌ی قدیمی مهاربند محکمی داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bridging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bridging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bridging

لغات نزدیک bridging

پیشنهاد بهبود معانی