با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Broadtail

American: ˈbrɔːdˌteɪl British: ˈbrɔːdteɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
گوسفند دنبه‌دار، پوست بره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد broadtail

  1. noun Karakul
    Synonyms: caracul, karakul

ارجاع به لغت broadtail

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «broadtail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/broadtail

لغات نزدیک broadtail

پیشنهاد بهبود معانی