با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Broil

brɔɪl brɔɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    broiled
  • شکل سوم:

    broiled
  • سوم شخص مفرد:

    broils
  • وجه وصفی حال:

    broiling

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
غذا و آشپزی سرخ کردن (روی آتش)، کباب کردن، سوختن
- meat broiled over charcoal
- گوشت کباب‌شده روی زغال
- chicken broil
- کباب مرغ
noun
داد و بیداد، قیل و قال و زد و خورد، سر و صدا و خشونت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد broil

  1. verb cook under direct heat
    Synonyms: burn, melt, roast, scorch, sear, swelter
    Antonyms: freeze

ارجاع به لغت broil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «broil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/broil

لغات نزدیک broil

پیشنهاد بهبود معانی