امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Broiler

ˈbrɔɪlər ˈbrɔɪlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    broilers

معنی

noun B1
جوشاننده، پزنده، به‌هم زننده، جوجه یا پرنده کبابی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد broiler

  1. noun
    Synonyms:
    oven electric broiler roaster-oven charcoal broiler grill barbecue hibachi griddle portable oven rotisserie caille caneton faisan oie percolator poulet volaille

ارجاع به لغت broiler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «broiler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/broiler

لغات نزدیک broiler

پیشنهاد بهبود معانی