با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Bunt

bʌnt bʌnt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از stinking smut به‌ جای bunt استفاده کرد.

معنی

noun adverb
فشار با سر، (دربیس بال) زدن توپ، ناخوشی قارچی گندم، غربال، زدن، فشاردادن، (عامیانه) توپ زدن، الک کردن، اصلاح کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bunt

  1. verb hit half-heartedly
    Synonyms: butt, lay it down, meet, sacrifice, throw, toss

ارجاع به لغت bunt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bunt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bunt

لغات نزدیک bunt

پیشنهاد بهبود معانی