با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Burner

ˈbɜːrnər ˈbɜːnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    burners

معنی و نمونه‌جمله

noun
چراغ خوراک‌پزی یا گرم‌کن، آتش‌خان
- Put the pot on the burner.
- دیگ را روی چراغ بگذار.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد burner

  1. noun torch
    Synonyms: jet, heat unit, heater, warmer, cooker, gas burner, surface element, heating element, lamp

لغات هم‌خانواده burner

ارجاع به لغت burner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «burner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/burner

لغات نزدیک burner

پیشنهاد بهبود معانی