گذشتهی ساده:
buttedشکل سوم:
buttedسومشخص مفرد:
buttsوجه وصفی حال:
buttingشکل جمع:
buttsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فضولی کردن، دخالت بیجا کردن، خود را وسط انداختن
فضولی نکردن، دخالت نکردن، در کار کسی سرک نکشیدن، به کسی مربوط نبودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «butt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/butt