امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Butt In

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb C2
عامیانه فضولی کردن، دخالت بی‌جا کردن، خود را وسط انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Stop butting in!
- دخالت نکن!
- Sorry, I don't mean to butt in.
- ببخشید قصد فضولی کردن ندارم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد butt in

  1. verb meddle
    Synonyms:
    barge in bother burst in charge in chisel in cut in disturb get into the act interject interrupt intrude muscle in pester poke one’s face in pry put one’s two cents in

ارجاع به لغت butt in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «butt in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/butt-in-or-into

لغات نزدیک butt in

پیشنهاد بهبود معانی