با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Call On

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
(به جایی یا کسی) سر زدن
phrasal verb
انتخاب کردن کسی برای جواب دادن (مانند یک دانش‌آموز در یک کلاس)
phrasal verb
درخواست کردن چیزی از کسی
phrasal verb
فراخواندن، احضار کردن
phrasal verb
تصحیح کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد call on

  1. phrasal verb Visit (a person); to pay a call to
  2. phrasal verb Select (a student in a classroom)
  3. phrasal verb Request or ask something of (a person)
  4. phrasal verb Have recourse to; to summon up
  5. phrasal verb correct

ارجاع به لغت call on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «call on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/call-on

لغات نزدیک call on

پیشنهاد بهبود معانی