امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Capability

ˌkeɪpəˈbɪləti ˌkeɪpəˈbɪləti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    capabilities

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
قابلیت، توانایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun countable
استعداد پیشرفت، صلاحیت، قابلیت
- His airplane has the capability of flying faster than sound.
- این هواپیما توانایی پرواز مافوق صوت را دارد.
- the capability of this metal to be bent
- قدرت خمش‌پذیری (انعطاف‌پذیری) این فلز
- He being a boss! he lacks the capability.
- او و ریاست! ظرفیت آن را ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد capability

  1. noun ability to perform
    Synonyms:
    adequacy aptitude art capacity competence craft cunning effectiveness efficacy efficiency facility faculty means might potency potential potentiality power proficiency qualification qualifiedness skill wherewithal
    Antonyms:
    impotence inability incompetence ineptness

لغات هم‌خانواده capability

  • noun
    capability

ارجاع به لغت capability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/capability

لغات نزدیک capability

پیشنهاد بهبود معانی