با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Carabiner

ˌkerəˈbiːnər ˌkærəˈbiːnə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: karabiner

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(حلقه‌ی فلزی دارای دهانه‌ی فنردار برای اتصال سریع و برگشت‌پذیر دهانه) کارابین
- I attached my keys to my belt loop with a carabiner.
- کلیدهایم را با کارابین به حلقه‌ی کمربندم وصل کردم.
- The mountain climber attached a karabiner to the rope for extra safety.
- این کوهنورد به‌منظور ایمنی بیشتر یک کارابین را به طناب متصل کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carabiner

  1. noun An oblong metal ring with a spring clip; used in mountaineering to attach a rope to a piton or to connect two ropes
    Synonyms: karabiner, snap-ring

ارجاع به لغت carabiner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carabiner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carabiner

لغات نزدیک carabiner

پیشنهاد بهبود معانی