امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Carnage

ˈkɑːrnɪdʒ ˈkɑːnɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
کشتار، خون‌ریزی، قصابی، قتل‌عام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Civilians crossed the border to escape the carnage.
- غیرنظامیان به این سوی مرز آمدند تا از کشتار همگانی در امان باشند.
- History books often depict the carnage of ancient wars in detail.
- کتاب‌های تاریخی اغلب قتل‌عام جنگ‌های باستانی را با جزئیات شرح می‌دهند.
noun
اجساد، لاشه‌ها، نعش‌ها
- The wild dogs feasted on the carnage.
- سگ‌های وحشی لاشه‌ها را با ولع خوردند.
- After the war, the road was strewn with carnage.
- پس از جنگ، جاده پر از نعش شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carnage

  1. noun massacre
    Synonyms:
    annihilation blitz blood blood and guts blood bath bloodshed butchering butchery crime extermination gore havoc hecatomb holocaust homicide killing liquidation manslaughter mass murder murder offing rapine search and destroy shambles slaughter slaying taking out warfare wasting

ارجاع به لغت carnage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carnage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carnage

لغات نزدیک carnage

پیشنهاد بهبود معانی