امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Charisma

kəˈrɪzmə kəˈrɪzmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    charismas

معنی و نمونه‌جمله

noun uncountable C2
( charism =) عطیه الهی، جذبه روحانی، گیرایی، گیرش، فره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The leader had a special charisma that impressed all the soldiers.
- رهبر از جاذبه‌ی ویژه‌ای برخوردار بود که همه‌ی سربازان را تحت‌تأثیر قرار می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد charisma

  1. noun great personal charm
    Synonyms:
    allure animal magnetism appeal dazzle drawing power fascination flash glamour it magnetism pizzazz something star quality witchcraft witchery

ارجاع به لغت charisma

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «charisma» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/charisma

لغات نزدیک charisma

پیشنهاد بهبود معانی