با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Charisma

kəˈrɪzmə kəˈrɪzmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    charismas

معنی و نمونه‌جمله

noun uncountable C2
( charism =) عطیه الهی، جذبه روحانی، گیرایی، گیرش، فره
- The leader had a special charisma that impressed all the soldiers.
- رهبر از جاذبه‌ی ویژه‌ای برخوردار بود که همه‌ی سربازان را تحت‌تأثیر قرار می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد charisma

  1. noun great personal charm
    Synonyms: allure, animal magnetism, appeal, dazzle, drawing power, fascination, flash, glamour, it, magnetism, pizzazz, something, star quality, witchcraft, witchery

ارجاع به لغت charisma

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «charisma» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/charisma

لغات نزدیک charisma

پیشنهاد بهبود معانی