با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cheating

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cheated
  • شکل سوم:

    cheated
  • سوم شخص مفرد:

    cheats

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
تقلب، فریب، نیرنگ
- He's shameless about his cheating and lying.
- از تقلب و دروغ‌گویی خود، شرمسار نیست و خجالت نمی‌کشد.
- Any form of cheating means disqualification.
- هر شکلی از تقلب، به رد صلاحیت منجر می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cheating

  1. noun lying
    Synonyms: defrauding, deceiving, deception, dishonesty

ارجاع به لغت cheating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cheating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cheating

لغات نزدیک cheating

پیشنهاد بهبود معانی