امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Chinese

    ˌtʃaɪˈniːz ˌtʃaɪˈniːz ˌtʃaɪˈniːz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adjective
    چینی، چینی‌ها (در جمع و مفرد)، زبان چینی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد chinese

    1. adjective Said of people
      Synonyms:
      sinitic han sino celestial
    1. adjective Of or relating to or characteristic of the island republic on Taiwan or its residents or their language
      Synonyms:
      taiwanese formosan

    ارجاع به لغت chinese

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chinese» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chinese

    لغات نزدیک chinese

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return