با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chives

tʃaɪvz tʃaɪvz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
غذا و آشپزی گیاه‌شناسی تره، پیازچه
- Garnish the salad with chopped fresh chives.
- سالاد را با پیازچه‌ی تازه‌ی خردشده تزیین کنید.
- Chives are a commonly used herb and can be found in grocery stores or grown in home gardens.
- تره گیاهی است که معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرد و می‌توان آن را در خواربارفروشی‌ها یافت یا در باغچه‌های خانه پرورش داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chives

  1. noun Perennial having hollow cylindrical leaves used for seasoning
    Synonyms: chive, cive, schnittlaugh, allium-schoenoprasum

ارجاع به لغت chives

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chives» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chives

لغات نزدیک chives

پیشنهاد بهبود معانی