امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Chromatic

    kroʊ- / / krə- krəʊˈmætɪk / / krə-
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    رنگی، پررنگ، تصادفی، اتفاقی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد chromatic

    1. adjective Designating or of colors other than black, white, and gray
      Synonyms:
      pigmented colorific monochromic pigmentary semitonic tinctorial tingent
      Antonyms:
      achromatic diatonic

    ارجاع به لغت chromatic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chromatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chromatic

    لغات نزدیک chromatic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return