با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Chum

tʃʌm tʃʌm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    chums

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
هم اطاق، دوست، صمیمی، رفیق بودن، با هم زندگی کردن
- Morteza Anwari is one of my old chums.
- مرتضی انواری یکی از دوستان نزدیک و قدیمی من است.
- He used to chum up with athletes.
- او با ورزشکارها خیلی گرم می‌گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chum

  1. noun friend
    Synonyms: associate, bro, buddy, co-mate, companion, comrade, crony, mate, pal, playmate, sis
    Antonyms: enemy

ارجاع به لغت chum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chum

لغات نزدیک chum

پیشنهاد بهبود معانی