با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Clampdown

ˈklæmpdaʊn ˈklæmpdaʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
تعقیب، آزار، سرکوبی، سخت‌گیری
- the government clampdown on the newspapers
- سخت‌گیری دولت نسبت به روزنامه‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clampdown

  1. noun Sudden punitive action
    Synonyms: crackdown, repression, suppression

ارجاع به لغت clampdown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clampdown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clampdown

لغات نزدیک clampdown

پیشنهاد بهبود معانی