امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cleave

kliːv kliːv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cleaved
  • شکل سوم:

    cleaved
  • سوم‌شخص مفرد:

    cleaves
  • وجه وصفی حال:

    cleaving

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
شکافتن، جدا کردن، شکستن، ورآمدن، چسبیدن، پیوستن، تقسیم شدن، شکافتن سلول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Amirarsalan cleaved him in two with one blow.
- امیر ارسلان او را با یک ضربه دو نیم کرد.
- The butcher cleaves the meat with a cleaver.
- قصاب با ساطور گوشت را شقه می‌کند.
- Lightening can cleave not only huge trees but mountains too.
- آذرخش می‌تواند نه تنها درختان عظیم، بلکه کوه‌ها را هم بشکافد.
- having cloven hooves
- (در جانوران سم‌دار) دارای سم شکاف‌دار
- to cleave one's way through thick bushes
- (با بریدن شاخ و برگ) راه خود را از میان بته‌های انبوه باز کردن
- My tongue clove to the roof of my mouth.
- زبانم به سقف دهانم چسبید.
- His wet shirt clove to his shivering body.
- پیراهن خیس او به بدن لرزانش چسبیده بود.
- Sons shall leave their parents and cleave to their wives.
- پسران والدین خود را ترک کرده و به زنهای خود خواهند پیوست.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cleave

  1. verb divide, split
    Synonyms:
    carve chop crack cut dissect dissever disunite divorce hack hew open part pierce rend rip rive separate sever slice stab sunder tear asunder whack
    Antonyms:
    join meld unite
  1. verb stand by, stick together
    Synonyms:
    abide by adhere agree associate attach be devoted to be tight with be true cling cohere combine freeze to hold join link remain stay put unite

ارجاع به لغت cleave

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cleave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cleave

لغات نزدیک cleave

پیشنهاد بهبود معانی