امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cloudy

ˈklaʊdi ˈklaʊdi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    cloudier
  • صفت عالی:

    cloudiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
آب‌و‌هوا ابری، پوشیده از ابر، (مجازاً) تیره، کدر، مبهم link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Tomorrow will be cold and cloudy.
- فردا سرد و ابری خواهد بود.
- This river's water has turned into a cloudy green.
- آب این رودخانه به رنگ سبز کدری در آمده است.
- His ideas on this topic seemed very cloudy.
- عقاید او در این‌باره خیلی مبهم به نظر می‌رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cloudy

  1. adjective hazy; darkened
    Synonyms:
    blurred confused dark dense dim dismal dull dusky emulsified foggy gloomy heavy indefinite indistinct leaden lowering misty mucky muddy murky mushy nebulous nontranslucent nontransparent not clear nubilous obscure opaque overcast somber sullen sunless vaporous
    Antonyms:
    clear cloudless

ارجاع به لغت cloudy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cloudy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cloudy

لغات نزدیک cloudy

پیشنهاد بهبود معانی