Clown
klaʊn
klaʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
-
گذشته‌ی ساده:
clowned -
شکل سوم:
clowned -
سوم‌شخص مفرد:
clowns -
وجه وصفی حال:
clowning -
شکل جمع:
clowns
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
noun
countable
A2
دلقک (فردی که با استفاده از لباس‌های رنگارنگ، حرکات اغراق‌آمیز و شوخی‌های کلامی، دیگران را به خنده و سرگرمی وامی‌دارد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- بچه‌ها از دیدن دلقک در سیرک هیجان‌زده بودند.
- دلقک‌ها اغلب لباس‌های رنگارنگ و کفش‌های بزرگ می‌پوشند.
noun
countable
informal
دلقک، لوده، مسخره، جلف
- لوده‌بازی درنیار و این موقعیت را جدی بگیر.
- آن‌ها مشتی دلقک بودند که سر مسائل جزئی با یکدیگر بحث می‌کردند.
verb - intransitive
A2
دلقک‌بازی درآوردن، لودگی کردن، مسخره‌بازی درآورن
- پدر که وارد شد، بچه‌ها درحال مسخره‌بازی بودند.
- او عاشق دلقک‌بازی درآوردن در دورهمی‌های خانوادگی است.
مترادف و متضاد clown
-
noun joking personSynonyms:antic buffoon comedian comic cut-up dolt droll farceur fool funnyperson funster gagman gagster harlequin humorist jester joker jokesmith jokester life of the party madcap merry-andrew merrymaker mime mountebank mummer picador pierrot prankster punch punchinello quipster ribald wag wisecracker wit zany
-
noun stupid, ignorant personSynonyms:blockhead boor bucolic buffoon bumpkin chuff churl clodhopper gawk hayseed hick hind jake lout mucker oaf peasant rube rustic swain yahoo yokel
-
verb jokeSynonyms:act crazy act the fool bug out cut up fool around have fun jest kid around
Collocations
-
خود را مضحکه‌ی دیگران کردن
ارجاع به لغت clown
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «clown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clown
لغات نزدیک clown
- - clover
- - cloverleaf
- - clown
- - clownish
- - cloy