با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cobble

ˈkɑːbl ˈkɒbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cobbled
  • شکل سوم:

    cobbled
  • سوم شخص مفرد:

    cobbles
  • وجه وصفی حال:

    cobbling
  • شکل جمع:

    cobbles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
قلوه‌سنگ (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)
- The cobbles on the street were worn smooth from years of foot traffic.
- قلوه‌سنگ‌های خیابان به دلیل سال‌ها رفت‌وآمد پیاده فرسوده شده بودند.
- She loved the sound of her heels clicking against the cobbles.
- او از صدای خوردن پاشنه‌هایش روی قلوه‌سنگ‌ها خوشش می‌آمد.
verb - transitive
سنگ‌فرش کردن، با قلوه‌سنگ فرش کردن
- The city council decided to cobble the historic downtown street.
- شورای شهر تصمیم گرفت خیابان تاریخی مرکز شهر را سنگ‌فرش کند.
- The old road was in desperate need of repair, so we had to cobble it before winter arrived.
- جاده‌ی قدیمی نیاز مبرمی به بازسازی داشت، بنابراین پیش از رسیدن زمستان مجبور شدیم آن را با قلوه‌سنگ فرش کنیم.
verb - transitive
پینه‌دوزی کردن، تعمیر کردن (کفش و غیره)
- The cobbler cobbled the shoes.
- پینه‌دوز کفش‌ها را پینه‌دوزی کرد.
- He learned how to cobble from his grandfather.
- تعمیر کردن را از پدربزرگش آموخت.
verb - transitive
سرهم‌بندی کردن
- The artist cobbled various pieces of glass.
- این هنرمند قطعات مختلف شیشه را سرهم‌بندی کرد.
- They managed to cobble together a last-minute presentation for the client.
- آنان موفق شدند ارائه‌ای دقیقه‌آخری برای مشتری سرهم‌بندی کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cobble

  1. verb Pave with cobblestones
    Synonyms: cobblestone
  2. noun Rectangular paving stone with curved top; once used to make roads
    Synonyms: cobblestone, sett

ارجاع به لغت cobble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cobble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cobble

لغات نزدیک cobble

پیشنهاد بهبود معانی