با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cockpit

ˈkɑːkpɪt ˈkɒkˌpɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cockpits

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
اتاق خلبان، کابین خلبان (هواپیما)، جای راننده (اتومبیل مسابقه)، کابین (قایق)
- The cockpit was filled with the sound of the engines as the plane prepared for takeoff.
- در حالی که هواپیما برای برخاستن آماده می‌شد، اتاق خلبان از صدای موتور پر شد.
- The captain stood in the cockpit, keeping a close eye on the horizon as the boat sailed through rough waters.
- کاپیتان در کابین ایستاده بود و در حالی که قایق از میان آب‌های مواج عبور می‌کرد، افق را زیر نظر داشت.
noun countable
گود، میدان (در جنگ خروس)
- The spectators gathered around the cockpit, eagerly awaiting the start of the cockfight.
- تماشاگران دور گود جمع شده بودند و مشتاقانه منتظر شروع جنگ خروس بودند.
- The two roosters clashed fiercely in the cockpit.
- دو خروس در میدان به‌شدت درگیر شدند.
noun countable
مجازی میدان نبرد، نبردگاه، عرصه‌ی کارزار
- The city's streets became a cockpit.
- خیابان‌های شهر تبدیل به میدان نبرد شد.
- The political debate turned into a cockpit of insults and accusations.
- این بحث سیاسی به میدان نبردی از توهین و اتهام تبدیل شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cockpit

  1. noun
    Synonyms: cabin, compartment, pit, quarters

ارجاع به لغت cockpit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cockpit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cockpit

لغات نزدیک cockpit

پیشنهاد بهبود معانی