با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cockroach

ˈkɑːkroʊtʃ ˈkɒkrəʊtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cockroaches

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی سوسک حمام، سوسری
- I saw a cockroach crawling.
- سوسک حمامی را دیدم که می‌خزید.
- My cat loves to chase and catch cockroaches.
- گربه‌ی من عاشق تعقیب و گرفتن سوسری است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cockroach

  1. noun Any of numerous chiefly nocturnal insects; some are domestic pests
    Synonyms: roach

ارجاع به لغت cockroach

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cockroach» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cockroach

لغات نزدیک cockroach

پیشنهاد بهبود معانی