با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Cognitive

ˈkɑːɡnət̬ɪv ˈkɒɡnətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more cognitive
  • صفت عالی:

    most cognitive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
شناختی، ادراکی
- The cognitive abilities of the child were far beyond their age.
- توانایی‌های شناختی کودک فراتر از سنش بود.
- the cognitive processes involved in decision-making
- فرآیندهای شناختی دخیل در تصمیم‌گیری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cognitive

  1. adjective
    Synonyms: concentrative, prehensive

ارجاع به لغت cognitive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cognitive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cognitive

لغات نزدیک cognitive

پیشنهاد بهبود معانی