با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Colors

ˈkʌlərz ˈkʌləz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    colored
  • شکل سوم:

    colored
  • وجه وصفی حال:

    coloring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
(رسمی) پرچم، نشان، درفش، بیرق، علم، علامت
- I saw an ocean of people, many of them waving American colors.
- عده‌ی بی‌شماری از مردم را دیدم. بسیاری از آن‌ها پرچم‌های آمریکا را تکان می‌دادند.
- Two colors were on the desk.
- دو پرچم روی میز قرار داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد colors

  1. noun banner
    Synonyms: standard, symbol, emblem, flag, badge, ribbon

Collocations

  • troop the colors

    (انگلیس - رژه‌ی نظامی) پرچم را جلو صف حمل کردن

Idioms

  • call to the colors

    1- به خدمت زیر پرچم احضار کردن 2- (ارتش) شیپور زدن و پایین آوردن پرچم

  • sail under false colors

    1- (کشتی) زیر پرچم دروغین (که حق استفاده از آن‌را ندارد) حرکت کردن 2- تظاهر کردن، دغل‌کاری کردن، وانمود کردن، هویت جعلی به‌کاربردن

ارجاع به لغت colors

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «colors» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/colors

لغات نزدیک colors

پیشنهاد بهبود معانی