امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Colossal

kəˈlɑːsl kəˈlɒsl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more colossal
  • صفت عالی:

    most colossal

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بسیاربزرگ ،عظیم الجثه، غول پیکر، غول‌آسا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a colossal statue
- تندیس غول پیکر
- colossal stupidity
- حماقت عظیم
adjective
خارق العاده، بزرگ، عظیم
- a colossal mistake
- اشتباه بسیار بزرگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد colossal

  1. adjective very large
    Synonyms:
    barn door behemothic blimp cyclopean elephantine enormous gargantuan giant gigantic huge humongous immense jumbo mammoth mondo monstrous mountainous super titanic vast
    Antonyms:
    small teeny tiny

ارجاع به لغت colossal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «colossal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/colossal

لغات نزدیک colossal

پیشنهاد بهبود معانی