با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Comfortably

ˈkʌmfərt- / / ˈkʌmft- ˈkʌmftəbli / / ˈkʌmfət-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more comfortably
  • صفت عالی:

    most comfortably

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
با سبک‌بالی، به‌راحتی، به‌آسودگی، با خیالی آسوده، با آرامش خاطر، به‌دور از دلواپسی، به‌دور از مشکل، توأم با آسایش
- They were comfortably settled in on the sofa.
- آن‌ها با خیالی آسوده روی مبل لم دادند.
- We could live fairly comfortably on Edward's salary.
- با حقوق ادوارد می‌توانیم نسبتاً به‌دور از مشکل روزگار بگذرانیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد comfortably

  1. adverb luxuriously
    Synonyms: in comfort, restfully, snugly, cozily, pleasantly, agreeably, warmly, amply, easily, adequately, well
    Antonyms: inadequately, insufficiently, poorly, uncomfortably

لغات هم‌خانواده comfortably

ارجاع به لغت comfortably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comfortably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comfortably

لغات نزدیک comfortably

پیشنهاد بهبود معانی