امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Comforting

ˈkʌmfɚt̬ɪŋ ˈkʌmfətɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    comforted
  • شکل سوم:

    comforted
  • سوم‌شخص مفرد:

    comforts
  • صفت تفضیلی:

    more comforting
  • صفت عالی:

    most comforting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
آرام‌بخش، دلگرم‌کننده، تسلی‌بخش، آرامش‌بخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I found her words very comforting.
- حرف‌هاش آرومم می‌کرد.
- Hot soup is very comforting on a cold winter's day.
- سوپ گرم در روزهای سرد زمستان بسیار تسلی‌بخش است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد comforting

  1. adjective cheering
    Synonyms:
    abating allaying alleviating analeptic assuaging consolatory consoling curing encouraging freeing health-giving heart-warming inspiriting invigorating lightening mitigating reassuring refreshing relieving remedying restoring revitalizing revivifying softening solacing soothing succoring sustaining tranquilizing upholding warming
    Antonyms:
    aggravating depressing dispiriting distressing disturbing irritating upsetting worrying

لغات هم‌خانواده comforting

ارجاع به لغت comforting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comforting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comforting

لغات نزدیک comforting

پیشنهاد بهبود معانی