امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Commingle

kəˈmɪŋɡl kəˈmɪŋɡl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
به‌هم آمیختن، باهم مخلوط کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commingle

  1. verb blend
    Synonyms:
    amalgamate combine commix compound inmix integrate intermingle intermix join merge mingle unite
    Antonyms:
    divide separate

ارجاع به لغت commingle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commingle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commingle

لغات نزدیک commingle

پیشنهاد بهبود معانی