با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Comparatively

kəmˈpærətəvli kəmˈpærətəvli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
در مقایسه، به‌نسبت، نسبتاً، به‌طور نسبی
- These fruits are comparatively cheap.
- این میوه‌ها نسبتاً ارزانند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد comparatively

  1. adverb relatively
    Synonyms: similarly, analogously, approximately

لغات هم‌خانواده comparatively

ارجاع به لغت comparatively

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comparatively» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comparatively

لغات نزدیک comparatively

پیشنهاد بهبود معانی