امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Compendium

kəmˈpendiəm kəmˈpendiəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خلاصه، زبده، مختصر، کوتاهی، اختصار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compendium

  1. noun abridgment
    Synonyms:
    abstract aperçu brief conspectus digest epitome essence guide handbook manual overview pandect précis sketch summary survey syllabus sylloge

ارجاع به لغت compendium

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compendium» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/compendium

لغات نزدیک compendium

پیشنهاد بهبود معانی