با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Compensating

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    compensated
  • شکل سوم:

    compensated
  • سوم شخص مفرد:

    compensates

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
جبران‌کننده، متعادل‌ساز، جبرانی
- compensating transformer
- مبدل جبران‌کننده
- compensating balance
- مانده‌ی جبرانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compensating

  1. adjective refunding
    Synonyms: atoning, adjusting, reimbursing, repaying, settling, balancing, balanced, compensatory

ارجاع به لغت compensating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compensating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/compensating

لغات نزدیک compensating

پیشنهاد بهبود معانی