با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Competitiveness

kəmˈpetətɪvnəs kəmˈpetətɪvnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
رقابت‌پذیری، داشتن توانایی رقابت
- technological competitiveness
- رقابت‌پذیری فناورانه
- scientific competitiveness
- داشتن توانایی رقابت علمی
noun uncountable
هماوردخواهی، رقابت‌طلبی، مبارزه‌طلبی، رقابت‌جویی
- She has a heel injury but her competitiveness tends to overcome physical pain.
- آسیب‌دیدگی پاشنه‌ی پا دارد اما هماوردخواهیِ او معمولاً بر درد جسمی غلبه می‌کند.
- A lot of people get wrapped up in competitiveness and jealousy.
- عده‌ی زیادی از مردم در رقابت‌جویی و حسادت، غرق می‌شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد competitiveness

  1. noun An aggressive willingness to compete
    Synonyms: fight

لغات هم‌خانواده competitiveness

ارجاع به لغت competitiveness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «competitiveness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/competitiveness

لغات نزدیک competitiveness

پیشنهاد بهبود معانی