با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Compilation

ˌkɑːmpəˈleɪʃn ˌkɒmpəˈleɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    compilations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
گردآوری، تألیف، تلفیق، هم‌گردانی، تدوین
- the compilation of this comprehensive dictionary
- تألیف این فرهنگ جامع
- I spent hours working on the compilation of my research paper.
- برای تألیف مقاله‌ی تحقیقاتی‌ام ساعت‌ها وقت صرف کردم.
noun countable
مجموعه، منظومه، گردآورده
- a compilation of his recent work
- مجموعه‌ای از آثار اخیر او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compilation

  1. noun assemblage
    Synonyms: accumulating, accumulation, aggregating, anthology, assembling, assortment, collecting, collection, collocating, combining, compiling, consolidating, garner, garnering, gathering, incorporating, joining, treasury, unifying

لغات هم‌خانواده compilation

ارجاع به لغت compilation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compilation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/compilation

لغات نزدیک compilation

پیشنهاد بهبود معانی