با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Compiler

kəmˈpaɪlər kəmˈpaɪlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    compilers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مؤلف، گردآورنده، تدوین‌کننده
- a compiler of geographical names
- گردآورنده‌ی اسامی جغرافیایی
- The compiler of this book spent years researching and organizing the information.
- مؤلف این کتاب برای تحقیق و سازماندهی اطلاعات سال‌ها وقت صرف کرده.
noun countable
کامپیوتر تبدیل‌کننده‌ی دستورالعمل‌ها به زبان ماشین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compiler

  1. noun (computer science) a program that decodes instructions written in a higher order language and produces an assembly language program
    Synonyms: compiling program

لغات هم‌خانواده compiler

ارجاع به لغت compiler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compiler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/compiler

لغات نزدیک compiler

پیشنهاد بهبود معانی