با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Compulsorily

kəmˈpʌl.sər.əl.i kəmˈpʌl.sər.əl.i
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
(طبق قانون یا ضوابط) به‌طور اجبارى، به‌اجبار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compulsorily

  1. adverb forcibly
    Synonyms: imperatively, by force, with force

لغات هم‌خانواده compulsorily

ارجاع به لغت compulsorily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compulsorily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/compulsorily

لغات نزدیک compulsorily

پیشنهاد بهبود معانی