با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Conciliatory

kənˈsɪliətɔːri kənˈsɪliətri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مسالمت‌آمیز، صلح‌آمیز، آشتی‌آمیز، آشتی‌جویانه، دلجویانه، استمالت‌آمیز
- He had a conciliatory meeting with his opponents.
- با مخالفان خود ملاقات آشتی‌ جویانه‌ای کرد.
- conciliatory attitude
- روش مسالمت‌آمیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conciliatory

  1. adjective placid, yielding
    Synonyms: appeasing, assuaging, calm, civil, disarming, irenic, mollifying, pacific, peaceable, placating, placatory, propitiative, quiet, willing
    Antonyms: antagonistic, fighting, refusing, stubborn

ارجاع به لغت conciliatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conciliatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conciliatory

لغات نزدیک conciliatory

پیشنهاد بهبود معانی