با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Condone

kənˈdoʊn kənˈdəʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    condoned
  • شکل سوم:

    condoned
  • سوم شخص مفرد:

    condones
  • وجه وصفی حال:

    condoning

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
چشم‌پوشی کردن از، اغماض کردن، بخشیدن
- The world should not condone war crimes.
- دنیا نباید جنایات جنگی را نادیده بگیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد condone

  1. verb make allowance for
    Synonyms: buy, disregard, excuse, forget, forgive, give green light, go along with, ignore, lap up, let it come, let it go by, let pass, look the other way, nod at, okay, overlook, pardon, pass over, remit, wink at
    Antonyms: censure, condemn, forbid, not allow, prevent

ارجاع به لغت condone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «condone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/condone

لغات نزدیک condone

پیشنهاد بهبود معانی