با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Conduction

kənˈdʌkʃn kənˈdʌkʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
هدایت، رسانایی
noun
انتقال، بردن جریان، هدایت، تنظیم، رهبری
- the conduction of heat
- رسانش گرما
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conduction

  1. noun The transmission of heat or electricity or sound
    Synonyms: conductivity

ارجاع به لغت conduction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conduction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conduction

لغات نزدیک conduction

پیشنهاد بهبود معانی