با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Confrontation

ˌkɑːnfrənˈteɪʃn ˌkɒnfrənˈteɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    confrontations

معنی

noun C2
مواجهه، رویارویی، برخورد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confrontation

  1. noun conflict
    Synonyms: affray, battle, contest, crisis, dispute, encounter, fight, meeting, set-to, showdown, strife
    Antonyms: calm, peace

ارجاع به لغت confrontation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confrontation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/confrontation

لغات نزدیک confrontation

پیشنهاد بهبود معانی