Confronting
آخرین به‌روزرسانی:
|
-
گذشته‌ی ساده:
confronted -
شکل سوم:
confronted -
سوم‌شخص مفرد:
confronts
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
در مقابلِ، دارای تقابل، در مواجهه (با)، بحث‌برانگیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- به گمانم، گفته‌های او بسیار جذاب و گاهی‌وقت‌ها بحث‌برانگیز بود.
- می‌توانم درک کنم که چرا از نظر مردم بخش‌هایی از فیلم دارای تقابل بود.
مترادف و متضاد confronting
-
adjective facingSynonyms:face to face meeting encountering opposing
ارجاع به لغت confronting
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «confronting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/confronting
لغات نزدیک confronting
- - confront
- - confrontation
- - confronting
- - confucianism
- - confucius