با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Congee

    ˈkɑːndʒiː ˈkɒndʒiː
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    غذا و آشپزی کانگی (یک نوع سوپ چینی)
    افعال مربوط به آشپزی در انگلیسی
    - I like to add a sprinkle of black pepper to my congee.
    - دوست دارم مقداری فلفل سیاه به کانگی خود اضافه کنم.
    - I had a delicious bowl of congee for breakfast this morning.
    - امروز صبح برای صبحانه یک کاسه کانگی خوشمزه خوردم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد congee

    1. noun Formal permission to depart
      Synonyms: congé
    2. verb Perform a ceremonious bow
      Synonyms: congé
    3. noun A Chinese rice gruel eaten for breakfast
      Synonyms: jook
    4. noun (architecture) a concave molding
      Synonyms: congé
    5. noun An abrupt and unceremonious dismissal
      Synonyms: congé

    ارجاع به لغت congee

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «congee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/congee

    لغات نزدیک congee

    پیشنهاد بهبود معانی