امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Conjecture

kənˈdʒektʃər kənˈdʒektʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    conjectured
  • شکل سوم:

    conjectured
  • سوم‌شخص مفرد:

    conjectures
  • وجه وصفی حال:

    conjecturing
  • شکل جمع:

    conjectures

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
حدس، ظن، گمان، تخمین، وهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- political ideas based on conjectures
- عقاید سیاسی مبتنی بر اوهام
- an article full of conjectures
- مقاله‌ای مملو از حدسیات
- He was right in his conjectures.
- حدسیات او درست درآمد.
verb - intransitive verb - transitive
حدس زدن، گمان کردن
- Do you really know or are you conjecturing?
- آیا واقعاً می‌دانی یا داری حدس می‌زنی؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conjecture

  1. noun speculation, assumption
    Synonyms:
    conclusion fancy guess guesstimate guesswork hunch hypothesis inference notion opinion perhaps presumption shot in the dark sneaking suspicion stab in the dark supposition surmise theorizing theory
    Antonyms:
    fact proof reality truth
  1. verb speculate
    Synonyms:
    assume believe conceive conclude deem estimate expect fancy feel figure gather glean guess guesstimate hazard a guess hypothesize imagine infer judge presume pretend suppose surmise suspect take a shot take a stab take for granted theorize think
    Antonyms:
    prove

ارجاع به لغت conjecture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conjecture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conjecture

لغات نزدیک conjecture

پیشنهاد بهبود معانی