گذشتهی ساده:
conkedشکل سوم:
conkedسومشخص مفرد:
conksوجه وصفی حال:
conkingشکل جمع:
conksتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) 1- (ناگهان) خراب شدن، از کار افتادن
2- خسته و درمانده شدن، (از زور خستگی) به خواب رفتن، از حال رفتن، ضعف کردن
3- مردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conk