با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Consecrate

ˈkɑːnsəkreɪt ˈkɒnsəkreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    consecrated
  • شکل سوم:

    consecrated
  • سوم شخص مفرد:

    consecrates
  • وجه وصفی حال:

    consecrating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adjective
وقف شده، ویژه کردن، تخصیص دادن، تقدیس کردن
- He was refused burial in consecrated grounds.
- از دفن او در مکان‌ها‌ی مقدس خودداری کردند.
- The Pope personally consecrated him bishop.
- پاپ به‌شخصه او را به مقام مطرانی مفتخر کرد.
- grounds consecrated by the blood of our soldiers
- زمین‌هایی که با خون سربازان ما تبرک شده است
- He consecrated his life to the service of the poor and the sick.
- او عمر خود را وقف خدمت به فقیران و بیماران کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consecrate

  1. verb hold in high religious regard
    Synonyms: anoint, beatify, bless, dedicate, devote, exalt, hallow, honor, ordain, sanctify, set apart, venerate
    Antonyms: deprecate

ارجاع به لغت consecrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consecrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consecrate

لغات نزدیک consecrate

پیشنهاد بهبود معانی